مفهوم مد نظر خود را قبل از گسترش به اثبات برسانيد
مفهوم مد نظر خود را قبل از گسترش به اثبات برسانيد
مفهوم مد نظر خود را قبل از گسترش به اثبات برسانيد
نويسنده:رابين چيس(1)
شركت زيپ كار درست هنگام رونق گرفتن بحث دات كام آغاز به كار كرد و من دايماً سعي مي كردم فكر كنم چه اتفاقي افتاده است. احساس مي كنم، به خصوص وقتي سرمايه اي براي كسب وكار گرد مي آيد، فشار بسيار زيادي براي رشد واقعاً سريع وجود دارد.
اين براي آن دسته از سرمايه داران اهل ريسكي كه صاحب ده شركت هستند و انتظار دارند فقط يكي از اين ده تا برنده شود خوب است؛ ولي ما در جايگاه مديران ارشد اجرايي و دست اندركاران كسب و كار عملاً مي خواهيم همان يك شركتي كه داريم به موفقيت نائل شود. و بخشي از اين موفقيت،گسترش نيافتن قبل از آنكه بتوانيد از پس آن رشد و توسعه برآييد، است.
گمان مي كردم تعداد زيادي از شركتها وجود دارند كه قبل از طراحي و برنامه ريزي مدل كسب و كار يا مدل عملياتي، در سرتاسر بازارها يا فروشگاهها دست به رشد و گسترش زده اند. بنابراين اگر قبل از آماده شدن يكدفعه شيرجه بزنيد، واقعاً كار سختي نخواهد بود كه
خودتان را به سرعت وارد وضعيت كاملاً آشفته و بي نظمي كنيد.
درباره اينكه كدام مسائل حياتي هستند كه بايد قبل از گسترش يافتن درك كنيد -مدل درآمد، عملياتها، و نحوه بازاريابي - فكر كنيد. و وقتي آنها را مشخص كرديد، مي توانيد به سرعت رشد كنيد و حتي دست به گسترشهاي آزمايشي بزنيد تا عملاً درك كنيد كه اين كار به چه چيزهايي نياز دارد و چه چيزهايي را ممكن است شناسايي نكرده باشيد و بعد از آن، مي توانيد دست به رشد و توسعه كلان بزنيد.
در شركت زيپ كار با اولين پول سرمايه اي كه تهيه كرده بودم مي دانستم كه لازم است در بوستون مفهوم مد نظر را به اثبات برسانم. و آن اثبات مفهوم اين بود كه تكنولوژي قطعاً كار مي كند، عملياتها بي دردسر هستند و نوعي تقاضا وجود داشت. اما تصور نمي كردم كه بايد تقاضا را در يك سال و نيم اول به اثبات برسانيم، زيرا همان طور كه مي دانيم بازاريابي در كل به شكلي باورنكردني پرهزينه بود. و من براي صرف پول در راه بازاريابي و اثبات اين تكنولوژي و عمليات، امكانات و سرمايه نداشتم.
وقتي كاملاً احساس امنيت كردم كه مي توانيم از راه دور به اتوموبيل ها سرويس بدهيم و خدمات رساني به مشتريان را از راه دور انجام دهيم، و اينكه نوعي صرفه به مقياس وجود دارد، كار را گسترش دادم و وارد واشنگتن شديم. ورود به واشنگتن اثبات اين بود كه سيستمهاي ما قابل توسعه هستند. من اين كار را به همان ترتيب تا چهار ماه با افتتاح در نيويورك سيتي تنظيم كردم تا بتوانم از اين افتتاح شعبه در واشنگتن چيزي بياموزم و آن را در نيويورك به كار بندم.
و ما آموختيم. چيزهاي زيادي را در مورد بازاريابي و موقعيت يابي اتوموبيل ها آموختيم -اينكه در آن رونق اوليه چطور رشد كنيم. ما به اين نتيجه رسيديم كه ياد گرفتن منظم درباره اين چيزهاي به شدت
پرمخاطره بسيار مهم است.
-هرگاه سرمايه اي پرخطر را براي كسب و كار تهيه مي كنيد، براي گسترش سريع كسب و كار فشار بسيار زيادي وجود دارد.
-كارآفرينان براي موفق شدن نبايد كار خود را تا زماني كه شركت بتواند از عهده آن گسترش برآيد، گسترش دهند.
-ابتدا مدل درآمد و عملياتها و بازاريابي را درك كنيد. بعد دست به گسترشهاي آزمايشي بزنيد و روي اثبات مفهوم مد نظر خود كار كنيد.
-تنظيم وقت براي يادگيري تان درباره كسبهاي پرمخاطره بسيار مهم است.
اين براي آن دسته از سرمايه داران اهل ريسكي كه صاحب ده شركت هستند و انتظار دارند فقط يكي از اين ده تا برنده شود خوب است؛ ولي ما در جايگاه مديران ارشد اجرايي و دست اندركاران كسب و كار عملاً مي خواهيم همان يك شركتي كه داريم به موفقيت نائل شود. و بخشي از اين موفقيت،گسترش نيافتن قبل از آنكه بتوانيد از پس آن رشد و توسعه برآييد، است.
گمان مي كردم تعداد زيادي از شركتها وجود دارند كه قبل از طراحي و برنامه ريزي مدل كسب و كار يا مدل عملياتي، در سرتاسر بازارها يا فروشگاهها دست به رشد و گسترش زده اند. بنابراين اگر قبل از آماده شدن يكدفعه شيرجه بزنيد، واقعاً كار سختي نخواهد بود كه
خودتان را به سرعت وارد وضعيت كاملاً آشفته و بي نظمي كنيد.
درباره اينكه كدام مسائل حياتي هستند كه بايد قبل از گسترش يافتن درك كنيد -مدل درآمد، عملياتها، و نحوه بازاريابي - فكر كنيد. و وقتي آنها را مشخص كرديد، مي توانيد به سرعت رشد كنيد و حتي دست به گسترشهاي آزمايشي بزنيد تا عملاً درك كنيد كه اين كار به چه چيزهايي نياز دارد و چه چيزهايي را ممكن است شناسايي نكرده باشيد و بعد از آن، مي توانيد دست به رشد و توسعه كلان بزنيد.
در شركت زيپ كار با اولين پول سرمايه اي كه تهيه كرده بودم مي دانستم كه لازم است در بوستون مفهوم مد نظر را به اثبات برسانم. و آن اثبات مفهوم اين بود كه تكنولوژي قطعاً كار مي كند، عملياتها بي دردسر هستند و نوعي تقاضا وجود داشت. اما تصور نمي كردم كه بايد تقاضا را در يك سال و نيم اول به اثبات برسانيم، زيرا همان طور كه مي دانيم بازاريابي در كل به شكلي باورنكردني پرهزينه بود. و من براي صرف پول در راه بازاريابي و اثبات اين تكنولوژي و عمليات، امكانات و سرمايه نداشتم.
وقتي كاملاً احساس امنيت كردم كه مي توانيم از راه دور به اتوموبيل ها سرويس بدهيم و خدمات رساني به مشتريان را از راه دور انجام دهيم، و اينكه نوعي صرفه به مقياس وجود دارد، كار را گسترش دادم و وارد واشنگتن شديم. ورود به واشنگتن اثبات اين بود كه سيستمهاي ما قابل توسعه هستند. من اين كار را به همان ترتيب تا چهار ماه با افتتاح در نيويورك سيتي تنظيم كردم تا بتوانم از اين افتتاح شعبه در واشنگتن چيزي بياموزم و آن را در نيويورك به كار بندم.
و ما آموختيم. چيزهاي زيادي را در مورد بازاريابي و موقعيت يابي اتوموبيل ها آموختيم -اينكه در آن رونق اوليه چطور رشد كنيم. ما به اين نتيجه رسيديم كه ياد گرفتن منظم درباره اين چيزهاي به شدت
پرمخاطره بسيار مهم است.
-هرگاه سرمايه اي پرخطر را براي كسب و كار تهيه مي كنيد، براي گسترش سريع كسب و كار فشار بسيار زيادي وجود دارد.
-كارآفرينان براي موفق شدن نبايد كار خود را تا زماني كه شركت بتواند از عهده آن گسترش برآيد، گسترش دهند.
-ابتدا مدل درآمد و عملياتها و بازاريابي را درك كنيد. بعد دست به گسترشهاي آزمايشي بزنيد و روي اثبات مفهوم مد نظر خود كار كنيد.
-تنظيم وقت براي يادگيري تان درباره كسبهاي پرمخاطره بسيار مهم است.
پينوشتها:
1-Robin Chase
/ج
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}